درباره فیدل کاسترو
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۲۸۶۸۹
ریش، سیگار و لباس نظامی سبز زیتونی؛ اینها تصاویر ماندگار اواخر سده بیستم هستند، علایم مشخصه فردی که در میان رهبران کمونیست جهان طولانیترین حکومت را داشته است؛ مردی که در حیاط خلوت آمریکا حکومتی برقرار کرد که با سیاست های آنها مخالف بود و بیشتر از همه رهبران اتحاد شوروی که حامیان اصلی او بودند، بر سر کار ماند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تولد و خانواده
فیدل کاسترو در ۱۳ اوت ۱۹۲۶ میلادی در شهر بیران واقع در استان سابق اورینته به دنیا آمد. خانواده او اسپانیاییهایی بودند که به امید آیندهای بهتر به کوبا مهاجرت کردند و پدرش با سرمایهگذاری در خط آهن کوبا به کار نقل و انتقال شکر در کوبا مشغول شد که از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود. وی در مدارس کاتولیک درس خواند و در شهر سانتیاگوی کوبا تحصیلات خود را به پایان رساند.
فعال سیاسی
کاسترو در ۱۹۴۷ میلادی و در زمان دانشجویی به یک فعال سیاسی تبدیل شد. مهمترین خصلت کاسترو در سالهای جوانی عقاید و نظرات ضد آمریکایی او بود. در همان زمان در اقدام سیاسی تبعیدشدگان دومینیکن برای سرنگونی دیکتاتور دومینیکن به نام رافائل تروجیلو حضوری فعال داشت و سال بعد در شورشهای مناطق و حومه شهر بوگوتا در کلمبیا شرکت کرد.
همکاری با چهگوارا
کاسترو که ابتدا در ۱۹۵۳ میلادی بهدلیل مبارزات انقلابیاش به ۱۵ سال زندان محکوم شده بود در ۱۹۵۵ میلادی مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد و سپس به مکزیک تبعید شد و در آنجا با همکاری «ارنستو چهگوارا» مبارز آرژانتینی «جنبش بیستوششم ژوئیه» را برای مبارزه علیه باتیستا دیکتاتور وقت کوبا تشکیل داد. فیدل در دسامبر ۱۹۵۶ با گروهی ۸۱ نفره و از راه دریا به کوبا بازگشت که با کمین نیروهای ارتش دولت باتیستا روبهرو شد. فقط ۱۲ تن از این گروه شامل خود فیدل، برادرش و چهگوارا توانستند از این کمین جان سالم به در برند. وی دوباره در منطقه «سیرامیسترا» کوبا گروهی چریکی را گردآوری کرد که توانست ظرف مدت ۲ سال، ارتش باتیستا را شکست دهد. او از زمانی که نیروهای انقلابی کوبا حکومت استبدادی باتیستا را در ۱۹۵۹ میلادی سرنگون کردند، قدرت را در این کشور به دست گرفت.
دوران زمامداری و اصلاحات
کاسترو از ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۶ میلادی به عنوان نخستوزیر کوبا و سپس بهعنوان رییسجمهوری این کشور از ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۸ میلادی قدرت را در دست داشت تا اینکه در همین سال رسماً کنارهگیری کرد و برادرش رائول کاسترو زمام امور را بهدست گرفت.
فیدل در ۱۹۶۱ میلادی حملهای با پشتیبانی سیا به خلیج خوکها را ناکام گذاشت و بعدها از چند سوءقصد جان سالم به در برد. اتحاد او با مسکو، جرقه بحران موشکی کوبا در ۱۹۶۲ میلادی را زد؛ مقابلهای ۱۳ روزه با آمریکا که دنیا را تا آستانه جنگ هستهای پیش برد و پیش از آن سابقه نداشت.
کاسترو که با حمایت شهرنشینان کوبایی و با وعده احیای قانون اساسی ۱۹۴۰، ایجاد یک دولت صادق و شفاف، احیای آزادی های سیاسی و مدنی و انجام اصلاحات معتدل به رهبری کوبا رسیده بود با در دست گرفتن قدرت سیاسی، اقدامات رادیکال انقلابی خود را بی درنگ آغاز کرد. به گونه ای که تمام تجارت و صنایع خصوصی ملی شد؛ اصلاحات ارضی رادیکال به اجرا گذاشت، مالکیت کسب و کارها و مزارع بزرگ را که در دست آمریکایی ها بود از آنها گرفت و به دولت انقلابی سپرد. آمریکا نیز از سرعت و شدت اقدامات کاسترو غافلگیر و از ادبیات ضدآمریکایی او به شدت عصبانی شد.
روابط با ایران
روابط سیاسی و دیپلماتیک ایران و کوبا از ۱۳۵۳ خورشیدی آغاز شد و در سال بعد نخستین سفیر کوبا استوارنامه خود را به دولت ایران تقدیم کرد اما دیری نپایید که این روابط به علت وحشت رژیم پهلوی از دخالت کوبا در امور داخلی کشور، در ۱۳۵۵خورشیدی بهطورکلی قطع شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران در ۱۹۷۹ میلادی به جنبش غیرمتعهدها پیوست و با اعلام عدم وابستگی خود به قدرتهای بزرگ جهان به کوبا نزدیکتر شد و کوبا هم یکی از نخستین کشورهایی بود که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و از آن حمایت کرد. سرانجام ایران در ۱۳۶۱ خورشیدی سفارت خود را در هاوانا افتتاح کرد.
سیدمحمد خاتمی رییسجمهوری وقت در ۱۳۷۹ خورشیدی برای شرکت در چهاردهمین نشست سران عدم تعهد به هاوانا رفت و در اردیبهشت ۱۳۸۰ خورشیدی فیدل کاسترو به تهران آمد. وی در سفر به ایران با تنی چند از مقامات و شخصیتها از جمله آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب، روسای قوا و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار کرد.
کاسترو و اوباما
کاسترو آنقدر عمر کرد که در دسامبر ۲۰۱۴ میلادی شاهد گفت وگوی رائول برادر کوچکش که در ۲۰۰۶ میلادی رییسجمهور کوبا شده بود با باراک اوباما در پایان دوران ریاستجمهوریاش باشد. در آن زمان، واشنگتن و هاوانا اعلام کردند که، برای نخستین بار پس از قطع روابط در ۱۹۶۱میلادی، قصد ازسرگیری روابط دیپلماتیک را دارند اما کاسترو که ورود و خروج ۹ زمامدار کاخ سفید را دیده بود در نامهای که پس از یک ماه سکوت منتشر شد، محتاطانه این توافق تاریخی با دشمن قدیمی را مبارک دانست تا اوج بهبود روابط زمانی باشد که اوباما از این جزیره دیدار کرد اما کاسترو با او ملاقات نکرد و چند روز بعد، ستونی گزنده در نکوهش رییس جمهوری آمریکا نوشت و تلاشهای متعدد آمریکا برای براندازی و تضعیف حکومت کمونیستی را به کوباییها یادآور شد.
مقاومت مرد افسانهای
فیدل یا با خدا یا با شیطان همدست است؛ این را ارنستو گوارا لینچ، پدر چهگوارا پس از واقعهای عجیب از پسر بچهای عجیبتر به نام فیدل نقل میکند. فیدل ۶ ساله بود و سوار بر کشتی میرفت تا دیکتاتور جمهوری دومینیکن را سرنگون کند. کشتی اما توقیف شد و بدین ترتیب فیدل ۶ ساله وسط آبی پر از کوسه پرید و ۹ مایل را شنا کرد. چیزی نمانده بود تا هنگام عملیات «قایق گرانما» غرق شود یا سمی را که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا تهیه کرده بود، فرو دهد اما به خیرگذشت و اتفاقی نیفتاد. سقوط هواپیمای فیدل بر فراز مورمانک نیز به مویی بند بود، چون فرودگاه در زیر مه غلیظ پنهان و مخزن هواپیما به طور کامل خالی شده بود. در جریان مبارزات علیه رژیم باتیستا در ۱۹۵۶ خورشیدی نیز کشتی حامل ۸۲ تن مبارز، تحت فرماندهی فیدل به گل نشست و بلافاصله پس از آن ارتش باتیستا آن را تار و مار کرد. فیدل و ۲ تن از دوستانش خود را در مزرعه نیشکر پنهان کردند. پنج روز و پنج شب بدون آب و غذا، زیر برگها مخفی ماندند و زبان و لبانشان از مکیدن مداوم شیره نیشکر زخم شد. هواپیماهای اکتشافی مرتبا بالای سرشان در حال پرواز بودند اما فیدل مرتب میگفت: ما پیروز میشویم، پیروزی از آن ما خواهد بود. در همان هنگام وقتی خوابش میبرد، لوله تفنگ زیر چانهاش بود و انگشتش روی ماشه، چون به خودش قول داده بود که دیگر هرگز دستگیر نشود.
به هر حال نمیتوان مقاومت این مرد افسانهای و عجیب را نادیده گرفت. خودش میگوید بیش از ۶۰۰ بار آمریکاییها قصد ترورش را داشتهاند. مردی که با همه دشمنیها و تحریمها یا به قول خود کوباییها حصر اقتصادی، بیش از ۵۰ سال در برابر واشنگتن مقاومت کرد و با سخنرانیهای آتشین و گاه هفت ساعتهاش در برابر واشنگتن تسلیم نشد.
سرانجام
هنگامی که صدای آتش بازی، موسیقی و پایکوبی مردم تا بامداد روز شنبه در ساحل ماله کن در پایتخت کوبا و تریبون ضدامپریالیستی، میدانی روبه روی سفارت آمریکا برای تولد ۹۰ سالگی آخرین بازنده از عصر سرخ، طنین افکنده بود، شاید خود کاسترو لحظاتی به این فکر فرو رفته باشد که فرصتی برای جشن ۹۱ سالگی خود پیدا می کرد یا نه؟ هرچند در آوریل ۲۰۱۶ میلادی در جمع کمونیست های کهنه کار در هاوانا گفته بود که به زودی ۹۰ ساله می شوم. هیچگاه فکر نمی کردم به این سن و سال برسم. هیچ تلاشی برای رسیدن به این رقم نکردم، بلکه بازی تقدیر بود. به زودی آرام می گیرم و همینگونه هم شد و سرانجام رائول در ۲۵ نوامبر ۲۰۱۶ میلادی در تلویزیون گفت: فرمانده کل قوای انقلاب کوبا ساعت ۱۰:۲۹ امشب درگذشت.
به این ترتیب فیدل کاسترو آخرین بازمانده عصر سرخ بعد از مدتی بیماری چشم از جهان فروبست؛ مردی که در آن بیان مشهورِ خود گفته بود «تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد». او از خود میراثی دوپاره بر جای گذاشت؛ کوباییهای مسنتر که دوران بیرحم باتیستا را به یاد داشتند، لابد بر دستاوردهای انقلاب تأکید میکنند و اما کوباییهای جوان که احتمالاً از حکومت پیرمردها، سرکوب و فرصتهای ازدسترفته شکوه میکنند. البته حتی آنها نیز برای اشاره به کاسترو، نام صمیمانهترش «فیدل» را به زبان میآورند.
برچسبها مسکو کوبا باراک اوباما ایالات متحده آمریکا هاوانامنبع: ایرنا
کلیدواژه: مسکو کوبا باراک اوباما ایالات متحده آمریکا هاوانا مسکو کوبا باراک اوباما ایالات متحده آمریکا هاوانا فیدل کاسترو رییس جمهوری اما کاسترو کوبایی ها دست گرفت چه گوارا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۲۸۶۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا فلسفه کانت در میانه جنگهای امروزین هنوز کار میکند؟
اگر میخواهید دنیا را درک کنید لزوما مجبور نیستید در آن سفر کنید. نگاهی به امانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴) بیاندازید. در تاریخ ۲۲ آوریل جهان سیصدمین سالگرد تولد او را جشن میگیرد.
آن فیلسوف آلمانی هرگز خانه خود در پروس شرقی یعنی کونیگزبرگ یا کالینینگراد کنونی که امروزه بخشی از روسیه محسوب میشود ترک نکرد. با این وجود، این موضوع او را از تلاش برای درک جهان باز نداشت. عقاید او انقلابی در فلسفه ایجاد نموده و او را به پیشگام عصر روشنگری تبدیل کرده است.
معروفترین اثر او تحت عنوان "نقد عقل محض" به عنوان نقطه عطفی در تاریخ تفکر تلقی میشود. امروزه کانت یکی از مهمترین متفکران تمام اعصار محسوب میشود. بخش عمدهای از بینش او امروزه در جهان مواجه با تغییرات اقلیمی، جنگها و بحرانها هنوز معتبر هستند.
به گزارش فرارو به نقل از دویچه وله، برای مثال، چه چیزی میتواند به "صلح پایدار" بین دولتها منجر شود؟ کانت در مقاله خود در سال ۱۷۹۵ میلادی "درباره صلح دائمی" ایده تشکیل "لیگ ملل" را به عنوان جامعه فدرال جمهوری خواهانه توصیه کرد.
از نظر کانت کنش سیاسی همواره باید بر اساس قانون اخلاق هدایت شود. کار او به طرحی برای تاسیس جامعه ملل پس از جنگ جهانی اول تبدیل شد که نهادی پیشگام در تاسیس سازمان ملل متحد در سالیان بعد بود و اثر خود را در اساسنامه آن نهاد بر جای گذاشت.
کانت علاوه بر حقوق بین الملل، قانون شهروندی جهانی را نیز تدوین کرد. او با این کار استعمار و امپریالیسم را رد میکند و ایدههایی را برای رفتار انسانی با پناهجویان تدوین کرده بود. به گفته کانت هر فردی حق بازدید از هر کشوری را دارد، اما لزوما این موضوع او را واجد حق مورد مهمان نوازی قرار گرفتن نمیسازد.
به نفع عقل و استدلالکانت کرامت انسانی و حقوق بشر را از منظر الهیاتی توجیه نمیکند بلکه از نظر فلسفی با عقل توجیه کرده است. او به مردم ایمان زیادی داشت. او معتقد بود که آنان خود میتوانند بار مسئولیت اعمال شان را برعهده گیرند. کانت بر این باور بود که با عقل و برهان میتوان بر زندگی مسلط شد و برای این امر قاعدهای اساسی بیان کرد: "به گونهای عمل کن که حداکثر اراده خود را در هر زمان به عنوان اصل قانونگذاری عمومی در نظر بگیریم". او این امر را "ضرورت قاطع" نامید. امروز ما آن را این گونه فرموله میکنیم: شما فقط باید کاری را انجام دهید که برای همگان بهترین است.
کانت در سال ۱۷۸۱ میلادی آن چه را که احتمالا مهمترین اثرش میباشد منتشر کرد. او در "نقد عقل محض" چهار پرسش اساسی فلسفه را مطرح میکند: چه چیزی میتوانم بدانم؟ باید چکار کنم؟ به چه چیزی میتوانم امیدوار باشم؟ و انسان چیست؟
جستجوی او برای یافتن پاسخ این پرسشها به اپیستمولوژی یا معرفت شناسی معروف است. او بر خلاف بسیاری از فیلسوفان پیش از خود توضیح میدهد که ذهن انسان نمیتواند به پرسشهایی مانند وجود خدا، روح یا آغاز جهان پاسخ دهد.
"ژان پل" رمان نویس آلمانی (۱۷۶۳-۱۸۲۵) درباره کانت میگوید: "کانت نور جهان نیست بلکه یک منظومه شمسی تابناک است".با این وجود، دیگر بزرگان روشنفکر هضم نوشتههای کانت را دشوار قلمداد میکردند. "موسى مندلسون" فیلسوف گلایه داشت خوانش آثار کانت نیازمند به کار بردن "شیره اعصاب" است! او گفته بود که خود نتوانست این کار را انجام دهد.
پیشگام عصر روشنگریآموزهها و نوشتههای امانوئل کانت مبانی تفکر جدیدی را بنا نهادند. عبارت کانت با عنوان "جرات اندیشیدن داشته باش"! یا به لاتین Sapere aude معروف شد و به همین خاطر از کانت به عنوان پیشگام روشنگری یاد کرده اند. این جریان فکری عقل انسان (عقلانیت) و استفاده صحیح از آن را معیار همه اعمال اعلام کرد.
امروزه هنوز قضاوتها و پیشداوریهای متعددی در مورد کانت در جریان است. برای مثال، "اوتفرید هوفه" فیلسوف معاصر آلمانی و کانت شناس در کتاب تازه خود تحت عنوان "شهروند جهان از کونیگزبرگ" این پرسش را مطرح میکند که آیا کانت یک نژادپرست اروپا محور بود یا آن که آیا کانت به مجاز بودن تبعیض علیه زنان قائل بود. در هر دو مورد پاسخ هوفه مثبت است البته با قید شرط او مینویسد: "بله، اما ... ".
کانت به معنای امروزی نژادپرست نبود. برعکس او استعمار و برده داری را محکوم کرد. اگرچه کانت هرگز فراتر از کونیگزبرگ سفر نکرد پایتخت پروس شرقی در آن زمان یک شهر تجاری پر جنب و جوش بود و به نوعی "ونیز شمال اروپا" قلمداد میشد. علاوه بر این، کانت عملا سفرنامههای مرتبط با کشورهای دیگر را بلعیده بود!
آیا کانت انسان گریز بود؟ علیرغم آن که او برنامه روزانه کاملا منظمی داشت، اما از صرف ناهار با دوستان و آشنایان لذت میبرد، عاشق بازی بیلیارد و بازی با کارت بود، به تئاتر میرفت و در سالنهای شهر به عنوان فردی سرگرم کننده و جذاب قلمداد میشد.
مراسم و رویدادها زیادی در آلمان به یاد کانت و میراث او در سال ۲۰۲۴ میلادی به مناسبت سیصدمین سالگرد تولدش برگزار میشوند. برای مثال، موزه بوندس کونست هاله در شهر بن میزبان نمایشگاهی درباره کانت با عنوان "مسائل حل نشده" بوده است.
علاوه بر آن، یک کنفرانس بزرگ آکادمیک در ماه ژوئن(خرداد) در برلین برگزار خواهد شد و پس از آن کنگره بین المللی کانت در بن در اواخر سال جاری میلادی برگزار خواهد شد که در ابتدا برای برگزار شدن در کالینینگراد برنامه ریزی شده بود، اما به دلیل جنگ روسیه با اوکراین امکان برگزار در آنجا وجود ندارد. قبر کانت در دیوار پشتی کلیسای جامع کونیگزبرگ واقع شده است. آن کلیسا یکی از معدود بناهای تاریخی باقی مانده پس از بمباران جنگ جهانی دوم و موج تخریب متعاقب آن در اتحاد جماهیر شوروی بود.
تاثیر کانت بر تاریخ حقوقی آلمان عمیق بوده، اما ظهور ناسیونالیسم مانع از آن شد که آثار او تا پس از جنگ جهانی دوم به نیروی غالب در اندیشه سیاسی آلمان تبدیل شود. اکنون سیصد سال از سالگرد تولد کانت میگذرد و او هنوز به مثابه متفکری برجسته شناخته میشود که تا به امروز میتواند الهام بخش جنبشهای سیاسی باشد.
کانال عصر ایران در تلگرام